نوحه قدیمی حضرت قاسم برای زنجیرزنی و سینه‌زنی

نوحه قدیمی حضرت قاسم برای زنجیرزنی و سینه‌زنی

متن اشعار نوحه‌های قدیمی ویژه شهادت حضرت قاسم بن‌الحسن علیه‌السلام

نوحه قدیمی شهادت حضرت قاسم علیه‌السلام

حضرت قاسم علیه السلام
 
گشته خونین کفن آن گل یاسمن
نوگل فاطمه قاسم بن الحسن
آه و واویلتا، آه و واویلتا (2)
شده غرقه به خون همه اعضای من
ای عمو جان شکست استخوان های من
آه و واویلتا آه و واویلتا (2)
دشمن از هر طرف راه بر من ببست
کن نظر ای عمو پرو بالم شکست
آه و واویلتا آه و واویلتا (2)
 
حاج مهدی خرازی
 
حضرت قاسم علیه السلام(نوحه)
 
 
 
ای مصحف پا مالم، نجل حسنم، قاسم 
گلگون بدنم قاسم، صد پاره تنم قاسم 
ای دهانت پر از خونِ گلویت 
می دهی جان، پیش چشم عمویت 
خون شد حنایت، عمو فدایت 
من با خبرم از تو، تو با خبری از من 
من تشنه ترم از تو، تو تشنه تری از من 
تا فلک می رود آه از نهادم 
تشنه لب بودی و آبت ندادم 
خون شد حنایت، عمو فدایت 
دسته گل دامادی، گلﹾ زخم تنت گشته 
پیراهن خونینت، برتن کفنت گشته 
من به مقتل عزادار تو هستم 
تو بزن دست و پا بر روی دستم 
خون شد حنایت، عمو فدایت 
من لاله ی سرخم را پامال خزان دیدم 
از زیر سم اسبان فریاد تو بشنیدم 
در دلم شعله ی تاب و تبت بود 
زیر تیغ از عطش جان برلبت بود 
خون شد حنایت، عمو فدایت 
با نوک سنان ها باز، از هم زِرهت گردید 
یک پیرهن نازک برتن گرهت گردید 
سینه ی تنگ من شد جوشن تو 
اشک من مرهم زخم تن تو 
خون شد حنایت، عمو فدایت 
من آب روان بر تو از چشم تر آوردم 
با سوز دل از خیمه بر تو خبر آوردم 
مادر و عمه و دختر عمویت 
اشکشان گشته چون خون گلویت 
خون شد حنایت، عمو فدایت 
جسم تو برم خیمه، ای دسته گل پرپر 
بنشینم و بگذارم پهلوی علی اکبر 
چشمه ی خون کنم چشم ترم را 
گه ببوسم تو را گه اکبرم را 
خون شد حنایت، عمو فدایت
 
حضرت قاسم علیه السلام
 
دارم به سر شوق شهادت ای عمو جان
اذنم بده تا من روم بسوی میدان
عمو مسوزان جگرم، تویی به جای پدرم
عمو حسین جان(2)
کفن به گردنم نموده مادر من
آیینه و قرآن گرفته بر سَرِ من
عمو مسوزان جگرم تویی به جای پدرم
عمو حسین جان(2)
بنما نظاره ای عمو بسوی میدان
من مانده ام عمو بریز سُمِ اسبان
عمو مسوزان جگرم تویی به جای پدرم
عمو حسین جان(2)
 
حاج مهدی خرازی
 
حضرت قاسم علیه السلام(نوحه)
 
 
لاله ی یاسم در چمن افتاد 
قاسمم زیر دست و پا جان داد 
ای بنی هاشم، کشته شد قاسم 
 
صورتش خونین سینه اش پامال 
مرغ روحش زد روی دستم بال 
ای بنی هاشم، کشته شد قاسم 
 
از حرم رو در قتلگه کردم 
قاسمم جان داد من نگه کردم 
ای بنی هاشم، کشته شد قاسم 
 
ناله اش بر قلبم شرر می زد 
با لب عطشان بال و پر می زد 
ای بنی هاشم، کشته شد قاسم 
 
دسته گل های سرخ زهرایی 
قاسمم گردیده تماشایی 
ای بنی هاشم، کشته شد قاسم 
 
در بغل باغ یاسمن دارم 
یک گل پرپر از حسن دارم 
ای بنی هاشم، کشته شد قاسم 
 
بی زره سرباز شهید من 
هم شهید من، هم امید من 
ای بنی هاشم، کشته شد قاسم
 
حضرت قاسم علیه السلام
 
 
گل گلزار باغِ خاتم الانبیا
پارة قلب و جان حسنِ مجتبی
بود آن یاسمن قاسم بن الحسن
نور دل طاها نوباوة زهرا (2)
***
ای عمو جان بیا مرا نجاتم بده
سوختم از عطش آب فراتم بده
تشنه لب جا ندهد جان به جان
نور دل طاها نوباوة زهرا(2)
***
شده غرقه به خون تمام اعضای من
ای عمو جان شکسته استخوان های من
رفته از این جهان سوی باغ جنان
نور دل طاها نوباوة زهرا(2)
 
 
حاج مهدی خرازی
 
نوحه حضرت قاسم 14
 
 
ای بی زره سرباز من قاسم 
ای کشتة خونین بدن قاسم 
نجل حسن قاسم، نجل حسن قاسم 
ای نازنین قرآن پا مالم 
طاووس سرخ بی پر و بالم 
برخیز و بنما گریه بر حالم 
این گونه دست و پا مزن قاسم 
نجل حسن قاسم، نجل حسن قاسم 
در حجلة خون داده شد کامت 
پر شد ز خوناب جگر جامت 
پیراهن خونین بر اندامت 
هم شد زره، هم شد کفن قاسم 
نجل حسن قاسم، نجل حسن قاسم 
شد شانه از تیغ ستم مویت 
نقش زمین شد قد دلجویت 
در ابر خون پنهان شده رویت 
ای ماه خونین پیرهن قاسم 
نجل حسن قاسم، نجل حسن قاسم 
تو با عمو پیوسته هم دردی 
بر من لب خشکیده آوردی 
با اشک خود رفع عطش کردی 
در هر بلایی ممتحن قاسم 
نجل حسن قاسم، نجل حسن قاسم 
تو یادگار مجتبی هستی 
قلب مرا از غصه بشکستی 
لب را ز خوناب گلو بستی 
با من نمی گویی سخن قاسم 
نجل حسن قاسم، نجل حسن قاسم
 
نوحه
در کجایی تو، ای گل پَرپَر 
بَدَرقه کردی، شاید از اکبر 
به جنان بُرو ای چَمَن آرا 
بنشین به بَرِ گُل لیلا 
خدا خدا یتیم ام رفت «تکرار» 
 
بهر تو برپاست، مجلس شادی 
نیزه ها ریزد نقل دامادی 
جگرم ز غمت شده پاره 
تو فتاده و جمله سواره 
خدا خدا یتیم ام رفت «تکرار» 
 
لاله گون بینم سنبل قاسم 
در کف قاتل کاکل قاسم 
مَه من ز چه روی زمینی 
به بر عمو از چه نشینی 
خدا خدا یتیم ام رفت «تکرار»
 
 
 
نوحه حضرت قاسم 15
 
 
فریاد که شد غرقه به خون پیکر قاسم 
فواره زند خون جبین از سر قاسم 
گل نسترنم وای، یتیم حسنم وای (تکرار) 
صد پاره ز شمشیر جفا یاس حسن شد 
پیراهن نازک زره قاسم من شد 
گل نسترنم وای، یتیم حسنم وای (تکرار) 
افسوس که کشتند یتیم حسنم را 
چیدند به شمشیر، گل یاسمنم را 
گل نسترنم وای، یتیم حسنم وای (تکرار) 
افسوس که قرآن حسن نقش زمین شد 
رنگین رخ نورانی اش از خون جبین شد 
گل نسترنم وای، یتیم حسنم وای (تکرار) 
حق حسن از نیزه و شمشیر ادا شد 
در حجلة خون قاسم او تشنه فدا شد 
گل نسترنم وای، یتیم حسنم وای (تکرار) 
داماد نگردیده در آغوش اجل بود 
خون دهنش بر لب خشکیده عسل بود 
گل نسترنم وای، یتیم حسنم وای (تکرار) 
ای اهل حرم، اهل حرم، لاله بیارید 
بر پیکر صد پارة قاسم بگذارید
 
حضرت قاسم علیه السلام
سیزده ساله بسیجی حسین 
نیستش باک ز شمشیر و سنین 
 
مایة حیرت یک لشکر گشت 
فاتحانه سوی خیمه برگشت 
 
کای عمو، فتح نمایان کردم 
همه را مات به میدان کردم 
 
من که پیروز شدم گویم فاش 
آمدم تا ز تو گیرم پاداش 
 
جسم بی تاب مرا تاب بده 
مُزد پیروزی من آب بده 
 
گفت، ای مثل پسر، نور دلم 
کردی از خواستة خود خجلم 
 
قاسم ای پارة جان و جگرم 
من ز تو، جان عمو تشنه ترم
 

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی