متن آهنگ میگفت که عشق اولش بودم ایمان غلامی
متن آهنگ میگفت ایمان غلامی
میگفت که عشق اولش بودم
تموم باورش بودم پناه آخرش بودم
من ساده حواسم پی حرفاش بود
همش با دروغات خوش بود
که عاشق شده بودم زود
تا که دید وابستم
از این دل لامصب
فاصله گرفت و رفته
میگفت که عشق اولش بودم
تموم باورش بودم پناه آخرش بودم
من ساده حواسم پی حرفاش بود
همش با دروغات خوش بود
که عاشق شده بودم زود
تا که دید وابستم
از این دل لامصب
فاصله گرفت و رفته
هنوزم یه لبخند یه چشمای خوش رنگ تو گوشیم یه آهنگ تو رو یادم میارن
یه عکس دوتایی یکم بی وفایی یه وقتا صدایی تو رو یادم میارن
هرجایی بیا برس به داد من تنهایی شده رفیق فاب من آشوبم دلبر مغرور کجایی
بنویس درد بخوان عشق یه تب سرد بخوان عشق
زخمی بر دل یادگاری از یه نامرد بخوان عشق
بنویس پاکت سیگار شب و تنهایی
بنویس در به دری بنویس رسوایی
بنویس مستی هرشب بنویس شیدایی
بخوان عشق بخوان عشق
من مست مستم نظری کن مرا توبه شکستم نظری کن مرا
عطر گیسویت که میپیچد پر از آرامشم من به این از دور دیدن ها به این ها دلخوشم
از همه دل کندم و در کوی توام در پی یک اشاره از سوی توام
بعد تو هیچی سر جاش نیست این خونه مثل اولاش نیست
همه میپرسن چرا اونکه باهات بود و دوست داشت نیست
به من تنها رسید هرکس سراغ تورو گرفت از قصد
چون تنهایی نقطه ضعف این دل دیوونه سادس
لیلای من کجایی کجایی کجایی آه از غم جدایی جدایی جدایی
هر موقع حس کردی دلت تنهاست خبرم کن
دستات اگه دست منو میخواست خبرم کن
هر گوشه ی دنیا اگه روزی دلت لرزید
بدون یکی به یاد تو اینجاست خبرم کن
رفتی و مثل تو در دنیای من پیدا نشد قلب من بی تو حریف بغض این دنیا نشد
عشق تو کابوس شد در خواب هایم جان گرفت لحظه ای بعد از تو دیگر خواب من رویا نشد
منو ببخش که نذاشتم کسی بیاد به جای تو اگه هنوز دم به ساعت تو گوشمه صدای تو
منو ببخش که نفسی نرفته از سرم هوات اگه یکم زیادی بوده عشق و خواستنم برات
من دلم گیر اون چشمای مستتن فکر نمیکردم یه روز به رو من بسته شن
چی شد از یاد تو رفت روزای خوبمون که تموم شد خیلی زود همه چی
یه عمریه که ویرونم تو این خونه آخه کی حال من تنها رو میدونه
گیرم از یادم بری و پر بشه جاتو من کجا پنهون کنم اون خاطره هاتو
بیقراره اون که غیر تو کسی نداره از تو چشاش بخون ببین داره کم میاره
بی قراره بی قراره
دل نداره ببینه به کسی دل ببندی زندگیشو میده واسه این که تو بخندی
چشاتو رو عشقش نبندی
آن یار که چشمان نجیبی دارد در هر نگهش حال عجیبی دارد
برده دل تنها و پریشان مرا جانانه به آتش زده او جان مرا
یک مشت ستاره سر گیسویش هست مهتاب تماشاگر ابرویش هست
با هر قدمش لرزه به جانم انداخت صد بار فرو ریخت و مرا از نو ساخت
عجب دلبر شیدایی عجب معشوق زیبایی چه احساسی چه رویایی
ای وای دلم رفت وای دلم رفت
بشکن آروم دلم آه مظلوم به خدا صدا نداره
بشکن آروم دلم توی آسمون تو نبود ستاره
بشکن آروم یواش انگاری هیشکی تو این شهر غیر تو خدا نداشت
بشکن آروم دلم کوله بار دردتو بدش به من
با همه میخندی حتی باشی تو جمع تا منو میبینی اخمات میره توهم
شلوغه دورو ورت منم که مث همه نباشه غمت …
بی معرفت نگو واست مهم بودم چقد راحت زدی قید دلم رو بد بی احساس بی معرفت
تو همه ی زندگیمی همون عشق قدیمی که هنوز بهترینی
تا دنیا دنیاست چشه همه فقط رو ما دوتاست
ببین تو این دنیای بی احساس کی بهتر از ماست
دورت بگردم اسیره عشقتم دیدی میگفتم
تا یادمه کسی به قلب تنهام
چیزی به جز غصه نداده رفیق
چه نسبتایی که بهم ندادن
پشت سرم حرف زیاده رفیق
برای هرکسی دلم رفت رفت
پاشو از جات بیا آروم کن این دیوونه ی عاشق رو با حرفات
پاشو از جان بذا حالی به حالی شه دوباره قلب من باهات
حالم خوبه ببین قلبم داره با ریتم این آهنگ میکوبه
چه رویایی میخوام امشب بگیرم دستتو تا وقتی اینجایی
این روزای لعنتی که رفته به راحتی
روزای جوونی بود جوونیم گذشت چه زود
یه عابرم تو قلبت مسافرم
دیر یا زود باید برم دیگه از دلت
یکی شبیه تو با چشمای روشن با یک غریبه بود ولی بدون من
تو چشم من بارون ولی تویی با اون تو شهر بی قانون جداییا آسون
زمونه نامرده مارو جدا کرده هوای بین ما حالا دیگه سرده
آرام آرام آرام آرام دل ز من بردی ای یار
تا من هستم تا من هستم از چه میترسی ای یار
ریتم قلبم را نامنظم کرد آن زیبایی تو
از دل باران آمدی ای عشق حال نابم شدی تو
ای چشمت زندانم عشقت شد جانم
عاشق میمیرم عاشق میمانم
خبر داری از این حال خراب یک بی قرار دیوانه داری
در کنج قلبم یه خانه داری ...
من عاشقم با آب و تاب زیبای نایاب ای عشق کمیاب
آرام ندارد این چشم بی خواب ...
پدر یعنی گرمیه یک خانه پدر یعنی شونه ی مردانه
پدر یعنی اشک پنهانی پدر یعنی قلب بارانی
هزاران غم پشت لبخندت چه کردی با قلب فرزندت
من در تب و تاب توام خانه خراب توام من منه دیوانه عاشق
ای تو سر و سامان من نیمه ی پنهان من جان تو و جان یه عاشق
من عاشقتم تا ابد دور شود چشم بد از تو و دنیای من و تو
ای ماه الهی فقط کم نشود سایه ات از شب و روزای من و تو
سوگند به لبخند تو دل من بند تو ای مهر و ماه تو جان بخواه
کجای زندگیتم کجای لحظه هامی چقدر غمت رو خوردم فقط بگی باهامی
تورو ندارم انگار غمه همه وجودم یه لحظه هایی اصلا کنار تو نبودم
تنها موندم تورو لحظه به لحظه توی وجودم
حس میکردم واسه بودن با تو همه غمارو تحمل کردم
ترکم کردی واسه اینکه نباشم ازت جدا شم
جانم باش نوشدارو بعد مرگ فایده نداره جانم باش
رخ نمایان کن و این ماه شب تابانم باش جانم باش
داد از دل بی قرارت شدم ای فریاد از دل
صبر من رفته دگر بر باد از دل داد از دل داد ای دل
عطر تو بوی بهاره چشماتم جاذبه داره
فکر کردی تازه رسیدم من یه قرنو با تو دیدم
خوش به حالم تورو دارم وسط این همه آدم شدی یارم
من که تنها کسیم که تورو یک ثانیه تنها نمیذارم