میکنی هر کاری دوس داری تو میگفتی با همه فرق داری تو
راستی میخوام یه چیزی بگم زنگ میزنم اگه برداری تو
هنوز دلم به تو بنده انگاری قلبمو کنده دو تا چشات منو بدجوری دیوونه کرده
پاره نشه یهو بند دلم ببین چجوری میجنگه دلم
همیشه که نمیشه بدون تو بگذره
این دل توئه که میتونه منو میبره
ثانیه به ثانیه این دل واست میزنه
عشق توئه که میتونه دلو بکنه
یواش یواش جونمو و عمرمو دادم براش
برام به جاش چی مونده واسم به جز خنده هاش
صداش نگاش یواش یواش
مگه این هوا میبره یادتو از سرم
منم مث همه دل تو دلم نیست دلتو ببرم
منم مث آتیش زیر خاکسترم
منم یکی که بره تو دلم میشه همه ی باورم
منم با یه صنم وصل به تنم با یه آهنگ به دل جاده میزنم
هوای بارونی و پاییز و شمال و باد سرد
به قد آن خنده زیبای تو روم اثر نکرد
نهایت عشقی و اون چشای تو جواهره
نگاه گیراتم توی دیوونه کردن ماهره
تو با عطر فرنگی زدنت به دلم نشستی
تو روی قلب من راه عشق بازی رو نبستی
گره افتاده به کارم که دلم بهونه ی تو رو میگیره
من میدونم اگه به دادش نرسی توی تنهایی میمیره
تنها مث یه جزیره ..
تو که دیدی بعد تو هیچکی به داد من تنها نرسیده
منی که عاشق تر از خودمو دنیا دیگه به خودش ندیده
تنها مث یه جزیره ...
هر چی که عشقه رو زمین مال دل من و توئه
آخ که خریدن داره این حال دل من و تو
دلو کردی گرفتار آهای دختر قاجار
عشق تورو تو همه کوچه ها زدم جار
شهرو خبردار کن هرکی خوابه بیدار کن
میخوام بدونن همه عاشق شدم من
شبایی که تو رو میبینم وقتی پهلوت
میشینم از همه چی راضی میشم
با اینکه سر به هوا و درگیر خاطره بازی میشم
دوست دارم خیلی دوست دارم
یکی ترجمه کنه بگه آخ که چقد دوست دارم
چشاتم فانوسه انگاری و من غیرت رو فانوست دارم
دوست دارم خیلی دوست دارم
در حالت چشمان تو موجی از دریای طوفانیست
حسی که در دستان توست هیچ جای این دنیا نیست
دریا در آغوشم بگیر غرق تو بودن مرا کافیست
دنیا جهنم میشود بی تو ماندنم عجب دردیست
تو شفافی مث شیشه ای من در تو خلاصه شده ام من ساقه و تو ریشه ای
بی تو هر جایی که باشم و قد بکشم میخشکم
من به یاد تو بودم ای همه ی وجودم هر جایی که میرفتی از تو دلخور نبودم
تا زمانی که گفتی که نمیمانی و من خم شد پشتم کم کم
هرچه گویم از تو شهر کیش و مات است
هرچه دیده ام ز تو بیش از حد لغات است
منطقی نیست اگر دریا تو را ببیند
موج او در ساحل چشمان تو نشیند
قول میدم همه فهمیدن اون نگاهاتو بهم دیدن
مجبورم آخه مغرورم اگه از تو به حد یک نفس دورم
ما همه دور همیم دور از حسای تلخیم
به قول شاعر یکم بچرخ تا بچرخیم
هر بار خواستم باهات حرف بزنم
هیچوقت حرف منو نفهمیدی همیشه دعوا
چشماتو باز نکردی ببینی چی میگم درد دلمو بفهمی
هیچوقت نفهمیدی منو هیچوقت نفهمیدی منو
در این خیالم که هر چه دارم آتش کشیدی و رفتی
بی تو دو چشمم خیره به عکست من را ندیدی و رفتی
شنیده ام بی نقصی پروانه وار میرقصی
به دور شمع میچرخی از عاشقی نمیترسی
شنیده ام زیبایی کل آرایش دنیایی
نمی آید مث تو هیچ کسی در تقویم شمسی
همه از تو عکس شهزاده زیبایی کشیدند
نمیروی ز خاطرم دلم گرفتار شده از این همه نبودنت به گریه وادار شدم
شکستم بریدم نبودی چه دردی کشیدم نبودی
چه سخت است تورا باز ندیدن همه عمر فقط آه کشیدن
رفتی ولی باز عاشقترینم با داغ و دردت همنشینم
هرجای دنیا هستی بدان که تا آخر دنیا همینم
دیوانه چه کنم در همه جا یاد تو دارم در سر دیوانه همه شب میل تو دارم چه کنم وای دگر
دیوانه چو من عاشق اگر بود به تو دل میبست حیرانم تو نشستی پیش رویم انگار ماه نشست
مجنونم و لیلامی دقیقا اونی که میخوامی جا داره عاشق تر شی تا بفهمم همیشه باهامی
مستم از عشق چون شراب چند ساله ام
دورم از تو همچو نامه ای مچاله ام
باران آرام میزند به سقف خانه ام
بی تو عمری است خسته از غم زمانه ام
نشسته ای به جانم امان از این دل
چو قایقی که بی تو نشسته در گل
جان من بی من مرو تنها شدن درمان ندارد
عاشقی بی همنفس در این قفس پایان ندارد
رفتنت را قلب من زیبای من باور ندارد
باورم کن قصه ی این عاشقی آخر ندارد
من نگارم میرود دار و ندارم میرود
وای اگر روزی چو من تنها بماند
باز منو پیمونه دلبری تو که پنهونه
به دلم آتیش زده به دلی که حالا مجنونه
از دور نگاتو دیدم مغرور بودناتو دیدم
اما هیچوقت اهمیت ندادنتو نفهمیدم
من از اول مجلس شدم از نگاهت بی حس
تو خیلی ماهی من اشتباهی خارج میشم از دسترس
تو چشمانت عاشق کش و دیوانه پسند است با دیدن تو هوش و حواس میرود از دست
زیبای من لبخند بزن ای جان من آرام جان با من بمان جانان من
اسم تو هرچی که باشد میخوانمت عشق میخوانمت عشق
حتما از یادش رفت اسممو این روزا ... بعد از اون تو بدترین اوضام
دلمو میشکست بی رحم میرفت بی من هرجا که دورش شلوغ باشه
یکی تو دلش جاشه
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه ی بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید
میسازیم هر دوتامون من بی تو تو با اون حق داشتی میچسبه یه آغوش گرم تو زمستون
خوشحالیم هر دوتامون تو بی من من براتون میدونم سخته تنهایی تو این برف و بارون
تو دلبر دل ربای جذاب منی من در تاب و تاب تو تو بیتاب منی
تو ناز میکنی ای نازنین نگار من محو توام زیباترینی یار من
باده به دستم می خوردم و مستم من عاشق و شیدا هوا خواه تو هستم
قد و بالاتو بنازم بنازم بنازم که میرقصی تو به سازم به سازم به سازم
قسم به جان بی کسم قسم به جان تو
که لحظه ای نشد دگر فراموشت کنم دمی تو را
تو رفتی و هوای تو نرفته از سرم نشد از اون روزای خوب با تو بگذرم
بیا نوازشی کن این غریب بی کسو در آغوشم بگیر برای بار آخرت
من و شب و تنهایی کلی خاطره داریم از چشای تو
میگفت که عشق اولش بودم
تموم باورش بودم پناه آخرش بودم
من ساده حواسم پی حرفاش بود
همش با دروغات خوش بود
که عاشق شده بودم زود
تا که دید وابستم
از این دل لامصب
فاصله گرفت و رفته